زاکانی با کوچکترین اتفاقی غیب میشود و مسئولیت هیچچیز را نمیپذیرد. ناتوان از خلق حتی یک پروژه بوده است، فاقد ایده مشخصی در اداره شهر یا تبلیغات یا حتی تأمین منابع مالی است، پُرگو و تندگو است و حتی زمانهایی که تلاش میکند مثل احمدینژاد با شوخی و کنایه از پاسخگویی فرار کند، بهدلیل فقدان توانایی، کلامش به توهین شباهت پیدا میکند.