صادق ملکی در یادداشتی می نویسد: اگرچه ایران و آمریکا بارها مذاکرات پنهان و آشکار داشته اند اما فضای حاکم بر مذاکرات نشان از آن دارد که جنس مذاکرات امروز نه مدیریت بحران بلکه از جنس مدیریت حل بحران است.
به گزارش 2فوریت،دیگر نه ایران و نه آمریکا، تهران و واشینگتن چهار دهه پیش نبوده و نخواهند بود.
جنگ ها و چالش ها نمی تواند تا ابد ادامه یابد. پایان هر جنگی صلح است و درک این معنا، خود عامل جلوگیری از رنج ها و خسارات های جبران ناپذیر و کمک به تحقق صلح است. این مسیری است که میان آمریکا و ایران شروع شده است.
هر کس که دغدغه ایران را دارد از روند مثبت مذاکرات باید استقبال کند و تلاش کند این شروع، تقویت شود و تا بازگشایی سفارت ها پیش رود.
اگرچه ایران و آمریکا بارها مذاکرات پنهان و آشکار داشته اند اما فضای حاکم بر مذاکرات نشان از آن دارد که جنس مذاکرات امروز نه مدیریت بحران بلکه از جنس مدیریت حل بحران است.
این مذاکرات در پنهان حداقل از ملاقات ایلان ماسک – ایروانی و یا مقامات دیگر، با رد و بدل شدن پیام ها شروع و در مسقط و رم علنی شده و توافق های اصلی در سیاست غیر اعلامی انجام شده و امروز روند پنهان، آشکار شده است.
در کنار شرایط داخلی و بیرونی ایران، اراده تهران و واشینگتن مبتنی بر حل بحران است. در روند مذاکرات به همراه رئیس جمهوری آمریکا، از سوی ایران، نه دولت، بلکه به نظر می رسد رهبری نظام آن را مدیریت می کند. روندی که از نامه نگاری دونالد ترامپ به رهبری و پاسخ متعاقب به نامه او آغاز شده است.
شرایط حاکم از آن نشان دارد نه تنها جنگی نخواهد شد، بلکه توافق نیز خواهد شد.
پذیرش واقعیتی تاریخی به نام ایران به عنوان قدرت و عامل توازن در منطقه از سوی آمریکا و اراده رو به تغییر ایران در موضوع هسته ای و.... پایه های روندی است که می تواند تا بازگشایی سفارت ها پیش برود و به نرمال شدن شرایط داخلی و سیاست خارجی ایران بینجامد.
نکته آنکه از سوی ایران نابودی اسرائیل از دستور کار خارج و به محاق رفته و در این میان حزب الله نیز بهگونه ای تضعیف نخواهد شد که کفه معادلات قدرت در لبنان و کشورهای خارجی تاثیرگذار بر آن شرایط را به پیش از ظهور امام موسی صدر و قدرت گیری امل برساند.
اگرچه تغییرات گسترده در خاورمیانه پس هفت اکتبر شروع شد اما پس از به نتیجه رسیدن مذاکرات هسته ای بازگشت به نقش های تاریخی کشورها در خاورمیانه با شتاب بیشتری رخ داده و جنگی در پیش نخواهد بود. ماندگاری معادله فعلی در خاورمیانه بیش از اراده کشورهای منطقه، به اراده قدرت های جهانی به ویژه آمریکا بستگی دارد و به نظر می رسد با حل بحران هسته ای و برخی تحولات منطقه ای، اگر شرایط و راهبردها تغییری نکند، نقش ها و مرزها با ثبات خواهند بود.