اگرچه جهان درگیر جنگ‌ ها، افزایش تنش ‌های قدرت‌ های بزرگ و سایر خطرات ژئوپولیتیکی است با این وجود، اکثر این عوامل تاثیری اساسی بر چشم‌ انداز اقتصادها و بازارها در کوتاه‌ مدت نداشته‌ اند. با این وجود، اگر ایالات متحده به موضع تهاجمی "نخست امریکا" یعنی شعار ترامپ بازگردد ممکن است وضعیت تغییر کند.
پیروزی ترامپ چه تاثیری بر اقتصاد و بازارهای جهانی خواهد گذاشت؟
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی ۲ فوریت، نوریل روبینی؛ متولد سال ۱۹۵۸ میلادی از مشهورترین اقتصاددانان جهان است که عمدتا نگاهی «بدبینانه» به تحولات در حال وقوع در جهان دارد هر چند که خود معتقد است بدبین نیست و تنها با واقع بینی به مسائل می‌نگرد. او استاد بازنشسته در مدرسه کسب و کار اشترن دانشگاه نیویورک است. روبینی ترکیدن حباب بازار مسکن امریکا در فاصله سال‌های ۲۰۰۷ و ۲۰۰۸ میلادی، بحران مالی سال ۲۰۰۹ میلادی و سقوط اقتصاد جهانی در آستانه آغاز بحران کووید -۱۹ را پیش بینی کرده بود. او در ترکیه، ایران، اسرائیل و ایتالیا بزرگ شد و اکنون شهروند ایالات متحده است. خانواده او کلیمی و ایرانی الاصل بودند. او در دوران ریاست جمهوری «بیل کلینتون» اقتصاددان ارشد شورای مشاوران اقتصادی بود و بعدا به عنوان مشاور ارشد «تیموتی گیتنر» که در زمان باراک اوباما وزیر خزانه داری بود به وزارت خزانه داری ایالات متحده نقل مکان کرد. روبینی در دسامبر ۲۰۱۳ میلادی شایسته دریافت جایزه مجمع جهانی اندیشمندان شد. پیش از این او عضو شورای روابط خارجی امریکا و مجمع جهانی اقتصاد در داووس شده بود.
به گزارش فرارو به نقل از پروژه سندیکایی، ما وارد دوره تشدید رقابت‌ها و درگیری‌های ژئوپولیتیکی شده ایم. جنگ روسیه علیه اوکراین اکنون در سومین سال خود قرار دارد. درگیری میان اسرائیل و حماس کماکان می‌تواند به یک جنگ منطقه‌ای تبدیل شود و تعمیق جنگ سرد بین ایالات متحده و چین ممکن است در دهه جاری بر سر مسئله تایوان بالا گیرد.
اگر دونالد ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در ماه نوامبر پیروز شود جهان بیش از وضعیت فعلی بی ثبات خواهد شد. با این وجود، خطرات فعلی که پیش‌تر ذکر کردم تاکنون تنها تاثیر محدودی بر اقتصاد‌ها و بازار‌ها داشته اند. وضعیت ممکن است به زودی تغییر کند؟
در حالی که جنگ روسیه و اوکراین هم چنان وحشیانه ادامه دارد، تاثیرات جهانی آن احتمالا کم‌تر شده است. خطرات دخالت مستقیم ناتو یا استفاده از تسلیحات هسته‌ای تاکتیکی توسط روسیه امروز کمتر از دوره‌های بیش از جنگ است. به همین ترتیب، در حالی که جنگ در ابتدا باعث افزایش قیمت‌های انرژی، مواد غذایی، کود و فلزات صنعتی شد حتی اروپا که بیش‌ترین آسیب را از این موارد متحمل شده تنها با کاهش متوسط رشد (یا در برخی موارد توقف رشد) این شوک را جذب کرده است. در مقابل، رکود شدیدی که بسیاری از تحلیلگران از آن می‌ترسیدند رخ نداده است.
انرژی وارداتی روسیه با افزایش واردات انرژی از ایالات متحده و کشور‌های خاورمیانه جایگزین شده است. از زمانی که اوکراین موفق شد کریدور دریای سیاه را برای صادرات غلات خود بازگشایی کند تاثیر آن بر قیمت مواد غذایی کاهش یافته است. جنگ اسرائیل و حماس نیز تاکنون تنها تاثیر اقتصادی محدودی در منطقه و جهان داشته است. درست است. تولید ناخالص داخلی اسرائیل در سه ماهه چهارم سال ۲۰۲۳ به شدت کاهش یافت و احتمالا تا زمانی که درگیری ادامه دارد، ضعیف باقی خواهد ماند. بدیهی است که آسیب اقتصادی وارد شده بر غزه حتی شدیدتر است و درآمد مصر از کانال سوئز به عنوان منبع اصلی دریافت ارز خارجی به دلیل حملات نیرو‌های انصارالله یمن به تجهیزات حمل و نقل کالا از طریق دریای سرخ کاهش یافته است. با این وجود، اگر تضاد در خطوط کنونی خود مهار شود تاثیر اقتصادی و بازار جهانی نیز محدود خواهد بود.
در هر حال، تشدید تنش منطقه‌ای مانند جنگ آشکار بین اسرائیل و حزب الله در لبنان یا نشانه‌هایی از این که اسرائیل (و احتمالا ایالات متحده) در مسیر جنگ با ایران قرار دارند ما را ملزم می‌سازد تا انتظار تشدید تنش جهانی را داشته باشیم. وقوع یک جنگ تمام عیار بین اسرائیل و ایران به شدت تولید و صادرات انرژی از خلیج فارس را کاهش می‌دهد و باعث افزایش قیمت انرژی مشابه شوک‌های رکود تورمی جهانی خواهد شد که پس از جنگ یوم کیپور در سال ۱۹۷۳ و پس از انقلاب ایران در سال ۱۹۷۹ میلادی رخ داد. خوشبختانه فعلا احتمال تشدید تنش شدید منطقه‌ای در سطح پایینی قرار دارد.
در حالی که جنگ سرد یا رقابت استراتژیک بین آمریکا و چین احتمالا در طول زمان بدتر خواهد شد روابط بین دو کشور در سال جاری احتمالا بدتر نخواهد شد. جو بایدن رئیس‌جمهور آمریکا و شی جین پینگ همتای چینی اش اواخر سال گذشته با گرم شدن تاکتیکی روابط بین دو کشور موافقت کردند و واکنش چین به نتیجه انتخابات ریاست جمهوری تایوان نیز علیرغم آن که نتیجه مطلوب پکن نبود شدید نبوده و نسبتا محدود بوده است. اگرچه مسئله تایوان ممکن است در اواخر دهه جاری داغ شود، اما احتمالا در سال جاری یا سال آینده این اتفاق رخ نخواهد داد، ضعف‌ها و شکنندگی‌های اقتصادی چین ممکن است باعث شود آن کشور کم‌تر با ایالات متحده و غرب درگیر شود.
در عین حال، محدودیت تجارت کالا، خدمات، سرمایه و فناوری غرب در کوتاه مدت تشدید نخواهد شد. تا زمانی که رقابت استراتژیک مدیریت شود تاثیر آن رقابت بر اقتصاد جهانی اندک خواهد بود.
بزرگترین خطر ژئوپولیتیکی برای رشد اقتصادی و بازار‌ها نتیجه انتخابات ایالات متحده است. با این وجود، در اینجا مهم است که بدانیم ترامپ و بایدن در برخی از اولویت‌های سیاست خارجی نقاط اشتراکی با یکدیگر دارند. دموکرات‌ها و جمهوری خواهان به طور یکسان در مورد چین موضع تند و تهاجمی‌ای دارند و همین طور نیز باقی خواهند ماند. بایدن و ترامپ هر دو از حامیان قوی اسرائیل بوده‌اند، اما آنان هم چنین می‌دانند که عادی‌سازی مطلوب روابط بین اسرائیل و عربستان سعودی ممکن است مستلزم شناخت راه حل نهایی دو کشور اسرائیل و فلسطین باشد. بزرگترین تفاوت میان ترامپ و بایدن در مورد مسائلی از جمله ناتو، اروپا و درگیری روسیه و اوکراین است. برخی نگران هستند که ترامپ اوکراین را رها کند و اجازه دهد روسیه در جنگ پیروز شود. با این وجود، از آنجایی که او احتمالا در قبال چین موضعی تند را حفظ خواهد کرد ممکن است نگران سیگنالی باشد که سقوط احتمالی اوکراین به چین در مورد امکان تسلط پکن بر تایوان به دنبال تسلط روسیه بر اوکراین ارسال خواهد کرد. علاوه بر این، آن چه ترامپ واقعا می‌خواهد آن است که اعضای اروپایی ناتو بار هزینه دفاعی بیش تری را برعهده گیرند. اگر کشور‌های اروپایی این کار را انجام دهند او ممکن است ارزش آن پیمان دفاعی را برای مهار چین تشخیص دهد.
بزرگترین تاثیری که دولت احتمالی ترامپ بر بازار‌ها خواهد گذاشت سیاستگذاری‌های اقتصادی آن دولت است. تردیدی وجود ندارد که ترامپ سیاست‌های حمایت از تولیدات و صنایع داخلی امریکا را تشدید خواهد کرد. ترامپ پیش‌تر گفته بود که بر همه کالا‌های وارداتی به ایالات متحده تعرفه ۱۰ درصدی اعمال خواهد کرد (میانگین نرخ تعرفه در حال حاضر حدود ۲ درصد است) و احتمالا حتی تعرفه‌های بیشتری بر واردات از چین اعمال خواهد کرد. این امر نه تنها در مورد رقبای استراتژیک مانند چین بلکه در قبال با متحدان آمریکا در اروپا و آسیا مانند ژاپن و کره جنوبی جرقه جنگ‌های تجاری جدیدی را خواهد زد.
یک جنگ تجاری جهانی باعث کاهش رشد و افزایش تورم می‌شود و آن را به بزرگترین خطر ژئوپولیتیکی تبدیل می‌کند که بازار‌ها باید در ماه‌های آینده در نظر بگیرند. در این سناریو معکوس شدن روند جهانی شدن، جداسازی، پراکندگی، حمایت از صنایع و تولیدات داخلی، بالکانیزاسیون زنجیره‌های عرضه جهانی و دلارزدایی به خطرات بزرگ تری برای رشد اقتصادی و بازار‌های مالی تبدیل خواهند شد.
خطرات رکود تورمی اضافی مرتبط با رویکرد ترامپ از جمله نگرش انکارگرایانه وی نسبت به تغییرات آب و هوایی و احتمال این که او تلاش کند "جروم پاول" رئیس فدرال رزرو ایالات متحده را با شخصیتی منعطفتر جایگزین کند افزایش خواهد یافت. در نهایت، سیاست‌های مالی ترامپ باعث افزایش کسری بودجه می‌شود که در حال حاضر بسیار زیاد است.
خطر این که محافظان اوراق قرضه* در نهایت بازار‌های اوراق قرضه را با بازدهی بسیار بالاتر شوکه کنند افزایش می‌یابد. با بالا بودن و افزایش بدهی‌های خصوصی و دولتی این امر شبح یک بحران مالی را به وجود می‌آورد.
همانطور که مصطلح است "این اقتصاد است، احمق". دستور کار سیاست اقتصادی پیشنهادی ترامپ اکنون بزرگترین تهدید برای اقتصاد‌ها و بازار‌های سراسر جهان است.
*محافظان اوراق قرضه (Bond Vigilantes) سرمایه گذارانی هستند که با فروش تهاجمی اوراق قرضه علیه سیاست‌های مالی ویا پولی انبساطی اعتراض می‌کنند. این امر به نوبه خود هزینه‌های استقراض را برای دولت افزایش می‌دهد. برای مثال، در طول دوره افزایش تورم در اوایل دهه ۱۹۸۰ میلادی فدرال رزرو در ابتدا کاملا ضعیف باقی ماند و نرخ‌های بهره را ثابت نگه داشت. با این وجود، مراقبان اوراق قرضه به زودی در اعتراض به این سیاست ظاهر شدند، زیرا آنان معتقد بودند که برای مهار فشار‌های تورمی باید نرخ‌ها بسیار بالاتر باشند.
انتهای پیام/.
https://2foriat.ir/vdcc.pqpa2bq0mla82.html
نام شما
آدرس ايميل شما