سه شنبه ۱۵ اسفند ۱۴۰۲ - ۱۱:۰۷
کد مطلب : 5415

علی دایی درست می‌گوید؛ ولی...

درخواست دایی و صحبت‌هایش کاملا درست است. مهدی تاج در حالی همچنان بر مسند قدرت در فدراسیون فوتبال نشسته که ظاهرا با پشتوانه بیرونی خودش را ملزم به پاسخ‌گویی نمی‌داند. هرچند او با هزینه سنگینی که روی دست فوتبال ایران در ماجرای «ویلموتس‌گیت» گذاشت هم تاوان چندانی نداد و مزدش را با بازگشت دوباره به فدراسیون فوتبال، آن‌هم با پست ریاست، گرفت. اینجاست که به درستی باید به روند اتفاقاتی که در فوتبال ایران در یکی دو دهه گذشته رخ داده شک کرد. اصرار بر بقای یک مدیر شکست‌خورده، حمایت‌های نسنجیده از او و تاختن به منتقدان مهدی تاج، برنامه‌ای بوده که فعلا غیر از شکست چیز دیگری برای فوتبال ملی نداشته است.
علی دایی درست می‌گوید؛ ولی...
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی ۲ فوریت، فوتبال ایران از سطح خرد تا کلانش سالیان سختی را پشت سر گذاشته است. در این سال‌ها، خاصه در دهه اخیر توفیق آن‌چنانی در عرصه باشگاهی و ملی در رده‌های مختلف حاصل نشده و غیر از یکی دو نوبت که شبیه به جهشی گلخانه‌ای بوده یا از روی اتفاقات غیرمترقبه کار به نسبت مهمی رقم زده، دستاوردی نداشته است. اوج این ناکامی را می‌توان در تیم ملی بزرگسالان فوتبال ایران مشاهده کرد که با وجود هزینه زیاد برای آوردن مربیان خوب و مطرح، دستاوردی در پی نداشته هیچ، خسارتی چندبرابر هم وارد شده است.
روزنامه شرق نوشت: نکته درخور توجه اینکه در این سال‌ها، تقریبا نفرات زیادی جابه‌جا شده‌اند، ولی رأس این هرم، یعنی رئیس فدراسیون، فردی که باید نقشه اصلی پیشرفت در فوتبال را بکشد و راهی برای موفقیت در آن کسب کند، بر مسند قدرت باقی مانده است. با نگاهی به شرایطی که این روز‌ها بر مدیریت فوتبال ایران حاکم است مشخص می‌شود که مهدی تاج، به عنوان رئیس کنونی، نزدیک به دو دهه است که در فدراسیون فوتبال ایران در پست‌های حساس حاضر بوده و ایفای نقش کرده است. بخشی از آن را به عنوان نایب‌رئیس و بخش مهم دیگری را که شامل یک دهه اخیر می‌شود، به عنوان رئیس سپری کرده است. جالب آنکه در این همه مدت، فوتبال ایران در رده ملی و باشگاهی موفقیتی نداشته و بعضا عقبگرد هم داشته است.
اوج این ناکامی، همین جام جهانی و جام ملت‌های اخیر است که هر دو به میزبانی کشور قطر برگزار شد و در هر دو هم ایران ناکام مطلق بود. در جام جهانی، ایران بدترین نتایج تاریخ را گرفت و در تقابل با انگلیس، با شش گل خورده شکست خورد تا نتیجه‌ای تحقیرآمیز رقم بخورد. در جام ملت‌های آسیا هم تیم ملی با وجود در اختیار داشتن ستاره‌های مطرح فوتبال ایران که از آن به عنوان نسل طلایی یاد می‌شد، در رسیدن به فینال ناکام ماند، تا این طلسم ۵۱ ساله شود. پیش از آن هم ایران کار مهمی از پیش نبرده است؛ تیم ملی در جام جهانی ۲۰۱۸ روسیه با وجود اینکه شانس صعود از مرحله گروهی را داشت از این مهم بازماند و در جام ملت‌های آسیا بعدی هم تا همین نیمه‌نهایی صعود کرد و بعد از گردونه بازی‌ها کنار رفت.
حالا که نتایج به شکل تکراری برای فوتبال ایران در حال رقم‌خوردن است، دوباره موج تغییر در کادر فنی تیم ملی ایران به راه افتاده است. موجی که اگرچه درست به نظر می‌رسد و می‌تواند مانع از تکرار اتفاقات تلخ گذشته شود، ولی به‌تنهایی راه درمان نیست. دست‌کم این موضوعی است که علی دایی، اسطوره فوتبال ایران، در گفت‌وگویی که با تابناک داشته به آن اشاره کرده و می‌گوید: «سیستم و زنجیره نسل‌سازی برای فوتبال ملی نداریم. مشغول کار‌های دیگر هستیم و شاید این چیز‌ها برایمان مهم نیست. مسئله مهم فوتبال ما مدیریت آن است. مدیران فوتبال ما یک دوره کوتاه بعد از ناکامی می‌روند و غیب می‌شوند و چند صباح بعد دوباره برمی‌گردند به حضور همان نفراتی که همیشه شکست خورده‌اند! من برای آقای کی‌روش احترام قائلم، اما ایشان از آسمان نیامد که مربی تیم ملی بشود. مدیریت فوتبال ما با این مربی قرارداد بست. آقای کی‌روش را دوست دارم، اما نتوانست به تیم ملی ما کمک خاصی کند. سه دوره جام‌جهانی و دو دوره جام ملت‌های آسیا فرصت کمی نیست، بخشی بزرگ از تاریخچه تیم ملی ایران است؛ چه موفقیتی برای تیم ملی به دست آورد؟ حالا کجاست که باید پاسخ‌گو باشد. متأسفانه مدیران در فوتبال ما می‌روند و یک سالی نیستند و بعد دوباره که آب‌ها از آسیاب افتاد، برمی‌گردند».
علی دایی بدون آنکه اسمی از مهدی تاج ببرد، به درستی او را نشانه رفته و تصمیماتش را در ناکامی موجود اثرگذار می‌داند. مهدی تاج، پیش از این یک بار در دوره نخست ریاستش با یک ناکامی بزرگ روبه‌رو شد و بعد از افتضاحی که در قرارداد با مارک ویلموتس بلژیکی به بار آورد به بهانه بیماری قلبی، از سمتش استعفا داد و رفت. جانشین او، ولی فرصتی برای عرض اندام نداشت و در حرکتی کودتاگونه از کار برکنار شد تا دوباره فرصت را در اختیار مهدی تاج، همان مدیر شکست‌خورده دیروز بگذارند.
تاج هم در تصمیمی بحث‌برانگیز دوباره کی‌روش را برگرداند که ماحصلش آن فاجعه جام جهانی بود. پس از جام جهانی هم درحالی‌که بسیاری انتظار داشتند مربی سرشناس‌تری روی نیمکت تیم ملی بنشیند تا بتواند با ستاره‌های بین‌المللی کار کند، زمام امور به دستان قلعه‌نویی سپرده شد که کارنامه این مربی هم در جام ملت‌های آسیا پرحرف و حدیث از آب درآمد. حالا پرسش اینجاست که چطور در عرض چند سال، چند بار مربی تیم ملی عوض شده، ولی مدیریت فوتبال ایران که هرگز توفیقی نداشته، تغییری نکرده و اصرار به ادامه حضورش در این فوتبال است. این موردی است که دایی روی آن تأکید دارد. «حرف من این است که در پی ناکامی‌های فوتبال‌مان کسی سراغ مدیریت فوتبال ایران نمی‌رود؟ همه یقه مربی را می‌گیرند! در سیستم باشگاه‌هایمان هم متأسفانه همین روال را شاهد هستیم! در پی هر ناکامی اولین اتفاقی که رخ می‌دهد، مربی را عوض می‌کنیم. چرا مدیر باشگاهی که نتیجه نگرفته تغییر نمی‌کند؟! چرا بعد از ناکامی در جام ملت‌ها فقط سرمربی باید پاسخ‌گو باشد؟ چرا رئیس فدراسیون فوتبال پاسخ‌گو نیست و کسی ایشان را بازخواست نمی‌کند؟! آقای تاج تا الان چند دوره در فدراسیون فوتبال سمت داشته است؟ آیا برای محک‌زدن توان مدیریت یک نفر کافی نیست؟ آقایان، زمانی که می‌بینید ایشان نمی‌تواند فوتبالمان را به سوی موفقیت مدیریت کند و نتایج خوبی در زمان مدیریتشان نصیب فوتبال ملی ما نمی‌شود، باید به فکر تغییرات باشیم. اینکه در صورت عدم موفقیت تنها در فکر تغییر مربی و کادرفنی باشیم و دکور را عوض کنیم که کار خاصی نکرده‌ایم. این عزل و نصب‌ها بازی با افکار عمومی برای پنهان‌کردن نقش خودمان در باخت‌هاست. باز هم تأکید می‌کنم که مشکل فوتبال ما مدیریت‌هایمان است. مدیریت فوتبال ما درست بشود باقی مسائل فوتبالمان هم درست می‌شود».
درخواست دایی و صحبت‌هایش کاملا درست است. مهدی تاج در حالی همچنان بر مسند قدرت در فدراسیون فوتبال نشسته که ظاهرا با پشتوانه بیرونی خودش را ملزم به پاسخ‌گویی نمی‌داند. هرچند او با هزینه سنگینی که روی دست فوتبال ایران در ماجرای «ویلموتس‌گیت» گذاشت هم تاوان چندانی نداد و مزدش را با بازگشت دوباره به فدراسیون فوتبال، آن‌هم با پست ریاست، گرفت. اینجاست که به درستی باید به روند اتفاقاتی که در فوتبال ایران در یکی دو دهه گذشته رخ داده شک کرد. اصرار بر بقای یک مدیر شکست‌خورده، حمایت‌های نسنجیده از او و تاختن به منتقدان مهدی تاج، برنامه‌ای بوده که فعلا غیر از شکست چیز دیگری برای فوتبال ملی نداشته است.
صحبت‌های علی دایی در این مسیر کاملا درست است، ولی نکته اینجاست که بنای این فوتبال از پای‌بست دچار ضعف است و بابت اظهارات دلسوزانه، گوش شنوایی پیدا نمی‌شود. تاج و رفقایش هم که همچنان بر همان مدار قدیمی در حال حرکت هستند؛ سکوت، دلگرم به حمایت‌های بیرونی و نگاه از بالا به پایین به منتقدان. موردی هم که ظاهرا در این بین اهمیتی ندارد، پیشرفت فوتبال ایران جهت تحقق شعار «ایران قوی، ورزش قوی» است.
انتهای پیام/.
https://2foriat.ir/vdcg.q9nrak9tnpr4a.html
نام شما
آدرس ايميل شما