یک پیشنهاد برای قرار گرفتن ایران در مسیری جدید، در اولویت قرار دادن مسائل سرزمینی است. شاید اگر آب را مسئله اول ایران قرار دهیم، بتوانیم وارد تجربه جدیدی از همزیستی و همگرایی شویم.
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی ۲ فوریت، علیاصغر مصلح: ایرانِ امروز دچار بحرانی است که شبیه آن را در تاریخ خود تجربه نکردهاست. این بحران به درجهای رسیده که در صورت ادامه روند کنونی، اساسِ سرزمین و تمدن ایران در تهدید است. بحران آب و محیط زیست ایران چنان وخیم است که بقیه مشکلات در حدّ نقشهای ایوان برای این پایبستاند. خروج از این وضع منوط به تغییری اساسی در روندهای جاری است. متأسفانه فضای عمومی و به خصوص فضای رقابتهای سیاسی، به بلایی بزرگ برای “سرزمین ایران“ تبدیل شدهاست. بهطوری که اطراف نزاع از مسائل اصلی غافلند.
در مقام مثال، وضع امروز ایران به روستائی میماند که اهالی آن وارد نزاعی فرساینده و رو بهتشدید شدهاند و از خطر بزرگی که اصلِ حیات روستا و منابع تأمین معیشت آنها را تهدید میکند، غافلند. در این روستا اگر این توجه حاصل شود که در حال از دست دادن تمامی منابع حیاتی خود هستند، حداقل عقل طبیعی اقتضاء میکند که دست از نزاع بردارند و چارهای برای حل مشکل حیاتیتر بیابند.
ایران سالهاست که وارد چالشی فرساینده در قالبهای گوناگون سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اعتقادی شده که با توجه به سابقه و جنس این گونه نزاعها، به نظر میرسد نتیجهای قطعی و کوتاهمدت برای حلّ مسایل راهبردی، به خصوص وضع اقلیم و محیط زیست ایران، نخواهد داشت. در چنین شرایطی باید نگاه خود به روش و مسیر فعلی را عوض کنیم و به روشهای جدیدی برای ایجاد همگرایی در جهت حل بحرانهای بزرگتر روی آوریم.
یک پیشنهاد برای قرار گرفتن ایران در مسیری جدید، در اولویت قرار دادن مسائل سرزمینی است. شاید اگر آب را مسئله اول ایران قرار دهیم، بتوانیم وارد تجربه جدیدی از همزیستی و همگرایی شویم.
“آب“ در طول تاریخ ضربآهنگی خاص برای ناخودآگاهِ جمعیِ ایرانیان داشته و چه بسا به عامل وفاق و مشارکت این قوم تبدیل شود. اگر بپذیریم که “آب مسئله اول ایران است“، و متناسب با عمق و گستردگی بحران، روشی متفاوت در پیش گیریم، اولاً در مسیرِ حلّ بحران آب و اقلیم ایران، قرار گرفتهایم و ثانیاً شیوة جدید حل این بحران، شاید به تجربهای نو برای حلّ سایر بحرانها تبدیل شود.
اگر باور داشتهباشیم که ادامه حیات ایران، وابسته به “آبادانی“ این سرزمین است و امروز اساس آن در خطر است، پس باید کاری کرد. تاریخ ایران، تاریخ کوشش برای زیستن و بقا در این سرزمین خشک و کماب بوده است. شاید در این مقطع اگر دوباره به آب بیندیشیم و با نظر به منشأیت آن برای حیات دنبال چارهای باشیم، وضع در سایر عرصهها هم دگرگون شود.
اگر ایرانیان امروز برای حل بحران آب و خاک این سرزمین، به حداقل اقتضائات خردمندی عمل نکنند، نباید انتظار آیندهای جز انحلال و تلاشی تمدنیفرهنگی داشت. روش زندگی ایرانیان امروز را تنها با کلماتی، چون خودهلاکسازی میتوان توصیف کرد. بپذیریم که چارهای جز بازگشت به آب و خاک نداریم. ادامه حیاتی متوسط و معقول در سرزمین ایران، منوط به کرداری نو از سوی ساکنانِ آن است؛ وگرنه دست مهربان این سرزمین دیگر چیزی برای عطا کردن به باشندگانش نخواهد داشت.
انتهای پیام/.