چگونه ممکن است که دو رهبر علیرغم آن که سال‌ها در قدرت بوده اند تا این اندازه دچار خطای محاسباتی درباره همه چیز شوند؟ پاسخ پرسش من در پرسش نهفته است: آنان سالیان متمادی در قدرت بوده اند. هر یک از دو رهبر دشمنان و دنباله‌هایی از فساد ایجاد کرده اند که به آنان این احساس را می‌دهد که یا حکومت خواهند کرد یا می‌میرند.
پوتین و نتانیاهو شطرنج‌باز نیستند رولت روسی بازی می‌کنند
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی ۲ فوریت، توماس فریدمن، ستون نویس نیویورک تایمز و مفسر و نویسنده سیاسی امریکایی است. او سه بار برنده جایزه پولیتزر به عنوان ستون نویس هفتگی نیویورک تایمز برای پوشش خبری جنگ در لبنان، اخبار و تحولات اسرائیل و تاثیر جهانی تروریسم شده است. او مطالب زیادی در مورد امور خارجی، تجارت جهانی، خاورمیانه، جهانی شدن و مسائل زیست محیطی نوشته است.
به گزارش فرارو به نقل از نیویورک تایمز، برای من تکان دهنده است که "ولادیمیر پوتین" و "بنیامین نتانیاهو" در این روز‌ها تا چه اندازه با یکدیگر نقطه اشتراک دارند: هر دو خود را به عنوان شطرنج بازان استراتژیک بزرگی در دنیایی می‌بینند که به نظرشان سایر رهبران صرفا می‌دانند چگونه چکرز (این بازی معمولا با مهره‌های تخته نرد و بر روی صفحه شطرنج انجام می‌شود بازیکنان حرکت‌هایی اریب با مهره‌ها انجام داده و با پرش از روی مهره حریف می‌توانند آن مهره را از دور باری خارج کنند) بازی کنند. با این وجود، هر دوی آنان به طور کامل خوانشی اشتباه از دنیایی داشته اند که در آن مشغول بازی هستند.
در واقع، خوانش آنان به قدری اشتباه و بد بوده که به نظر می‌رسد هر یک به تنهایی شطرنج یا چکرز بازی نمی‌کنند بلکه در حال بازی رولت روسی هستند! رولت روسی قرار نیست به تنهایی بازی شود، اما نتانیاهو و پوتین هر دو آن را به تنهایی بازی می‌کنند.
پوتین فکر می‌کرد که می‌تواند ظرف چند روز کی یف را تصرف کند و با هزینه بسیار اندک از این هدف برای بی اعتبار کردن اتحادیه اروپا استفاده کرده و پاسخی به گسترش قلمروی ناتو بدهد.
با این وجود، انزوا و خودفریبی پوتین منجر به محاسبات اشتباه او و برآورد نادرست از ارتش روسیه، توان ارتش اوکراین، واکنش متحدان ناتو و واکنش جو بایدن شد.
او هم چنین برداشتی نادرست از واکنش مردم اوکراین، واکنش سوئد، واکنش فلاند و لهستان شد. او در خوانش خود درباره واکنش آلمان و اتحادیه اروپا نیز برداشتی نادرست داشت. در چنین روندی پوتین اکنون روسیه را به مستعمره انرژی چین و گدای پهپاد‌های ایران تبدیل کرده است.
برای فردی که از سال ۱۹۹۹ میلادی در راس کرملین قرار داشته این یک خطای بزرگ است. در آن سو، نتانیاهو و ائتلاف تحت رهبری اش بر این باور بودند که می‌توانند یک کودتای قضایی سریع را انجام دهند که به عنوان یک "اصلاحات" قانونی به افکار عمومی فروخته می‌شود کودتایی که به آنان امکان می‌دهد از ضعیف‌ترین نتیجه انتخاباتی (تقریبا ۳۰۰۰۰ رأی از حدود ۴.۷ میلیون رای) استفاده کنند تا استقلال دستگاه قضایی اسرائیل و دادگاه عالی را سلب کرده و کاری کنند که دولت بر دستگاه قضایی مسلط شود.
جالب اینجاست که در اولین نشست رسمی کابینه نتانیاهو در ماه دسامبر او چهار اولویت دولت اش را این گونه فهرست بندی کرد: مسدود کردن راه ایران، بازگرداندن امنیت شخصی برای هر اسرائیلی، رسیدگی به هزینه‌های زندگی و کمبود مسکن و گسترش دایره صلح با دولت‌های عربی پیرامون اسرائیل. او در این فهرست به برنامه اش برای دستگاه قضایی اشاره نکرد چرا که ظاهرا امیدوار بود به راحتی بتواند پروژه اش را اجرا کند.
او اشتباه کرد. اکثریت قریب به اتفاق مردم اسرائیل بلافاصله هدف او را دریافتند و با بزرگترین واکنش عمومی نسبت به هر قانون پیشنهادی در تاریخ اسرائیل به این موضوع واکنش منفی نشان دادند.
مخالفت اکنون در سراسر جامعه اسرائیل و فراتر از آن وجود دارد: نتانیاهو ارتش خود را اشتباه گرفت. او هم چنین در مورد نوع واکنش بخش فناوری اسرائیل و واکنش بایدن مرتکب اشتباه شد. نتایج نظرسنجی‌ها نشان می‌دهند که او درباره نظر اکثریت رای دهندگان اسرائیلی نیز مرتکب خطا شد. او اساسا درباره حزب خود نیز مرتکب اشتباه شد.
علیرغم آن که هر هفته تظاهرات گسترده علیه اصلاحات قضایی مدنظر او صورت می‌گیرد حتی یک تظاهرت مردمی در مقیاسی وسیع در حمایت از شخص او برگزار نشده است. نتانیاهو حتی در مورد برخی از سرسخت‌ترین حامیان محافظه کار یهودی امریکایی خود نیز دچار اشتباه شد.
"میریام ادلسون" در روزنامه راستگرای اسرائیلی "اسرائیل حایوم" که توسط شلدون شوهر میلیاردرش تاسیس شده بود شیوه‌ای که نتانیاهو از طریق آن در تلاش است چنین تغییر مهمی را ایجاد کند محکوم کرد. او نوشت: "پرسش‌هایی در مورد اهداف ریشه‌ای و نگرانی از این که چنین اقدام عجولانه و غیر مسئولانه‌ای چه پیامد‌هایی ایجاد خواهد کرد مطرح شده است. انگیزه‌های بد هرگز نتایج خوبی به بار نخواهند آورد".
برای فردی که ششمین بار است به عنوان نخست وزیر در قدرت قرار دارد این اشتباه بزرگی محسوب می‌شود. پس از آن چه خواهد شد؟ درست حدس زدید نتانیاهو و پوتین اغتشاشگران وابسته به خارج و بودجه و پول‌های خارجی را مسئول مشکلات خود می‌دانند.
این دقیقا بازی قدیمی از کتاب راهنمای دیکتاتور‌ها است. در حالی که پوتین مرتبا ایالات متحده و ناتو را به خاطر شکست‌های نظامی خود در اوکراین مقصر می‌داند روزنامه "تایمز اسرائیل" در اواخر هفته گزارش داد که نتانیاهو و خانواده اش به این موضوع اشاره می‌کنند که وزارت خارجه امریکا دست پنهانی در ایجاد تظاهرات بزرگ در اسرائیل دارد و آن را تامین مالی می‌کند.
این روزنامه به نقل از یک مقام ارشد دولتی در جریان سفر اخیر نتانیاهو به رم منبعی که معمولا توسط نخست وزیر برای پنهان کردن هویت او مورد استفاده قرار می‌گیرد نوشت: "یک مرکز سازمان یافته وجود دارد که همه تظاهرکنندگان به شیوه‌ای منظم از آن منشعب می‌شوند. چه کسی هزینه حمل و نقل، پرچم ها، مراحل را تامین می‌کند؟ برای ما روشن است".
این روزنامه در ادامه افزوده است: "یکی دیگر از اعضای هیئت همراه نخست وزیر تایید کرد که این مقام ارشد به ایالات متحده اشاره می‌کند". چگونه ممکن است که دو رهبر علیرغم آن که سال‌ها در قدرت بوده اند تا این اندازه دچار خطای محاسباتی درباره همه چیز شود؟ پاسخ پرسش من در پرسش نهفته است: آنان سالیان متمادی در قدرت بوده‌اند.
هر دو رهبر دشمنان و دنباله‌هایی از فساد ایجاد کرده‌اند که به آنان این احساس را می‌دهد که یا حکومت خواهند کرد یا می‌میرند. در مورد نتانیاهو این به معنای واقعی کلمه معادل مرگ است: او در حال حاضر با اتهامات متعدد درباره ارتکاب فساد مواجه است و اگر مجرم شناخته شود ممکن است با زندان و پایان زندگی خود در سیاست روبرو شود. در مورد پوتین، این می‌تواند به معنای واقعی کلمه مردن به دست دشمنان اش باشد.
ترس نتانیاهو از انتخاب میان گزینه حکومت کردن یا مردن او را به تشکیل ائتلافی با دو محکوم سابق و کلکسیونی از افراد معتقد به برتری یهودیان سوق داد. این در حالیست که بسیاری از آنان پیش‌تر توسط شخص نتانیاهو از او دور شده بودند، اما اکنون او در شرایط ناامیدی مجبور شده با آنان شریک شود، زیرا بسیاری از اعضای شایسته لیکود حاضر به همکاری با وی نیستند.
موضوع پوتین متاسفانه فراتر از ائتلاف سازی و تقسیم قدرت است. او مرد شماره یک روسیه در اوایل دهه ۲۰۰۰ میلادی بود. اکنون پوتین پس از برعهده داشتن ۲۴ سال مسئولیت می‌داند رهبری مانند وی که حجم قابل توجهی از پول را به جیب زده هرگز نمی‌تواند به هیچ جانشینی اعتماد کند.
پوتین نمی‌تواند مطمئن باشد که جانشین اش به او اجازه خواهد داد به طور مسالمت آمیز در عمارت ۱ میلیارد دلاری اش در دریای سیاه دوران بازنشستگی اش را سپری کند (حقوق رسمی او ۱۴۰ هزار دلار در سال است). او می‌داند که برای زندگی‌ای دست کم زندگی آزاد باید مادام العمر رئیس جمهور باقی بماند. بنابراین، دو نوآوری بزرگ پوتین لباس‌های زیر سمی و چتر‌هایی با نوک سمی برای دوری از دشمنان بوده است.
نکته قابل توجه برای من آن است که چگونه پوتین و نتانیاهو هر دو درباره ارتش کشور‌های شان دچار خطای محاسباتی شدند. پوتین مجبور است برای تحمل بار سنگین جنگ خود در اوکراین به طور فزاینده‌ای به محکومان و مزدوران تکیه کند در حالی که ده‌ها هزار مرد روس از بسیج نیروی او فرار کرده و به خارج از کشور گریخته‌اند.
در اسرائیل خلبانان نیروی هوایی، پزشکان ارتش و جنگجویان سایبری نیرو‌های مسلح آن کشور همگی هشدار داده اند که نیرو‌های دفاعی اسرائیل قرار نیست به یک دیکتاتور اسرائیلی سلام کنند. سه افسر ارشد بازنشسته به رهبری "جواب روزنبرگ" معاون سابق بخش تحلیل اطلاعات ارتش اسرائیل در هفته جاری به واشنگتن آمدند تا از امریکا برای توقف کودتای خزنده نتانیاهو کمک دریافت کنند.
همان طور که "موشه یعلون" وزیر دفاع سابق نتانیاهو و رئیس سابق ستاد ارتش اسرائیل اخیرا در یک گردهمایی در تل آویو گفت: "طبق تجربه شخصی من به عنوان یک سرباز و فرمانده اگر خدای ناکرده اسرائیل به دیکتاتوری تبدیل شود ما به اندازه کافی سرباز نخواهیم داشت که آماده باشند جان خود را برای دفاع از کشور فدا کنند و این امر تهدیدی وجودی برای کشور اسرائیل خواهد بود. ما صرفا باید به عملکرد ضعیف نیرو‌های مسلح تحت رهبری پوتین نگاه کنیم که فاقد روحیه و اعتماد به نفس هستند. ما باید مسیر حرکت او را تماشا کنیم تا درک نماییم که یک دیکتاتور چه بر سر یک ارتش می‌آورد".
در نهایت آن که پوتین و نتانیاهو هر دو سرعت خروج سرمایه گذاران جهانی از کشور‌های شان را کاملا دست کم گرفتند. داده‌های بازار نشریه "فایننشال تایمز" نشان می‌دهد که در سال گذشته تنها ۱۳ پروژه سرمایه گذاری مستقیم خارجی در روسیه قابل ردیابی بوده که پایین‌ترین سطح در این حوزه از سال ۲۰۰۳ میلادی به این سو محسوب می‌شود.
"آساف راپاپورت" یکی از اولین بنیانگذاران استارت آپ‌های اسرائیلی صاحب شرکت امنیت ابری با ارزش ۱۰ میلیارد دلار در هنگام صبحانه در واشنگتن به من گفت که جامعه فناوری اسرائیل می‌تواند از قیام‌های فلسطینی، بمبگذاران انتحاری و موشک‌های حماس علیه تل آویو جان سالم به در ببرد، اما از نظر اقتصادی نمی‌تواند در برابر تهدیدی که متوجه استقلال دستگاه قضایی اسرائیل می‌باشد دوام بیاورد.
راپاپورت می‌گوید که سرمایه گذاران خارجی به او گفته بودند آخرین دور سرمایه ۳۰۰ میلیون دلاری را در اسرائیل انباشته نکند.
پوتین و نتانیاهو هر دو مردان بله قربان گویی را اطراف شان جمع کرده اند. در نتیجه هیچ کسی با هیچ جایگاه سیاسی مستقل یا جایگاهی اخلاقی نمی‌تواند مقابل شان بایستد و بگوید: "چکار می‌کنید؟ بس کنید. این کار اشتباه است".
با این وجود، این موضوع باعث ایجاد یک تفاوت بزرگ بین آنان شده است. جهان به بیش از ۲۴ منطقه زمانی تقسیم شده است. روسیه به تنهایی ۱۱ منطقه زمانی را در بر می‌گیرد. اسرائیل در یک منطقه زمانی قرار می‌گیرد. پوتین می‌تواند یک جنگ فرسایشی طولانی در اوکراین را تحمل کند جایی که هرگز مجبور نیست اعتراف کند که اشتباه کرده است. او حاشیه‌های زیادی برای اشتباهات اش دارد.
نتانیاهو  مردم اسرائیل را تا مرز یک جنگ داخلی و شکاف و تقسیم عمیق پیش برده است. این مسیر به بیان دیگر یک دیوانگی محسوب می‌شود. روسیه می‌تواند از رهبرانی که رولت روسی بازی می‌کند جان سالم به در ببرد، اما اسرائیل قطعا نخواهد نتوانست.
انتهای پیام/.
https://2foriat.ir/vdcj.xevfuqev8sfzu.html
نام شما
آدرس ايميل شما