به گزارش پایگاه خبری تحلیلی
۲ فوریت، اسلاوی ژیژک، فیلسوف فرهنگی
؛ اکنون که جنگ پوتین در اوکراین اشتباه پیش رفته، شایعات در مورد شوخیهای پنهان در داخل روسیه در مورد این که چه کسی جایگزین "ولادیمیر پوتین" رئیس جمهور روسیه خواهد شد، شنیده میشود. آسیبشناسیهای سیاست روسیه آشکار میشود. بازیگران اصلی احزاب سیاسی سازمان یافته نیستند، بلکه باندهای الیگارشی هستند که بر گروههای مختلف غیررسمی قدرت ریاست میکنند.
به گزارش فرارو به نقل از پروژه سندیکایی، این وضعیت توضیح میدهد که چرا گروه واگنر موثرترین نیروی نظامی روسیه در خط مقدم اوکراین حتی بخشی از ارتش روسیه نیست. روسیه اکنون سرزمین جنگ سالاران است چیزی که معمولا با کشورهای سرکش و شکست خورده مرتبط است. رهبران فعلی و مشتاق آن در حال قاچاق رویاهای تب دار شکوه میدان نبرد هستند. در این فرهنگ رزمی دیدگاه هابزی از زندگی به عنوان مقولهای منفرد، فقیر، بد، بیرحمانه، و کوتاه مدت و به طور فزایندهای ارزانتر است. ظهور ارتشهای خصوصی در روسیه و پیرامون آن به برخی از تحولات خنده دار منجر شده است.
برای مثال، اعضای سابق ارتش ایالات متحده و سایر نیروهای مسلح غربی یک واحد نظامی داوطلبانه را برای جنگ در طرف اوکراینی سازماندهی کردند. با کنایهای بینقص آنان خود را گروه موتزارت میخوانند واکنشی مستقیم به مزدوران واگنر (هر دو نام آهنگسازان آلمانی هستند). تنها میتوان امیدوار بود که آنان مواضع ارتش روسیه را با تسلیحاتی قویتر از شکلات موتزارت کوگلن بمباران کنند!
بازگشت آشکار روسیه به جنگ سالاری با نوعی از بنیادگرایی مذهبی روسی که آشکارا مرگ را گرامی میدارند و از آن استقبال میکنند پشتیبانی میشود. برخی از روحانیون روسی به جمعیت هواداران خود میگویند تنها از طریق کشتن میتوانند به خویشتن حقیقیشان تبدیل شوند.
به آنان گفته میشود که «عملیات نظامی ویژه» در اوکراین مبارزهای برای «همه مخلوقات خدا» است. همان طور که «ولادیمیر سولوویف» یکی از مبلغان اصلی پوتین در پیامی به مناسبت سال نو در تلویزیون روسیه گفت: «در بیان اهمیت زندگی بیش از اندازه زیاده روی شده است. چرا از چیزی که اجتناب ناپذیر است میترسیم؟ مخصوصا زمانی که به بهشت میرویم. مرگ پایان یک راه زمینی و آغاز راه دیگری است. اجازه ندهید ترس از مرگ بر تصمیم گیریها تاثیر بگذارد. تنها ارزش دارد برای چیزی زندگی کنید که بتوانید برایش بمیرید این گونه باید باشد. ما در حال جنگ علیه شیطان پرستان هستیم این یک جنگ مقدس است و ما باید در آن پیروز شویم».
«ماگومد خیتانایف» الهیاتدان چچنی و از فرماندهان ارتش روسیه از اوکراین به عنوان «سدوم» و «عموره» (در تورات از این دو شهر به عنوان شهرهایی یاد میشود که به دلیل گناه مردماناش توسط فرستادگان یهوه نابود میشوند) در آخرالزمان یاد میکند. او میگوید: «ما میپرسیم: اوکراینیها چرا به رژه همجنسگرایان در کیف، خارکف و اودسا اجازه برگزاری دادید؟ چرا اجازه دادید؟ چرا علیه آنان علیه حکومت خود که فاشیستها بر آن مسلط شده بودند بیرون نریختید و به خیابانها نیامدید؟ مردم بیشرم در پیشگاه خداوند آشکارا پلیدی خود را منتشر میکنند».
برای درک ایدئولوژیستهای معاصر روسی مانند ولادیمیر سولوویف «مجری تلویزیونی طرفدار پوتین و» الکساندر دوگین «به اصطلاح» فیلسوف درباری «پوتین باید سنت کیهان گرایی روسی را بررسی کرد جنبشی فلسفی که با "نیکلای فدوروف" مدرس قرن نوزدهم آغاز شد.
همانطور که «ژول ایوانز» فیلسوف دانشگاه کوئین مری لندن مینویسد فدوروف به دلیل عادات زاهدانه و فلسفه رادیکال خود به عنوان سقراط مسکو لقب گرفت. او یک هدف فراگیر داشت: "دستیابی به جاودانگی و رستاخیز مردگان".
در میان پیروان قرن بیستم فدوروف نامهایی مانند «کنستانتین تسیولکوفسکی» دانشمند موشکی شوروی (کسی که در مورد سفر فضایی نظریهپردازی کرد)، الکساندر بوگدانوف (که معتقد بود میتوان از طریق انتقال خون عمر خود را طولانی کرد) و «ولادیمیر سولوویف» فیلسوف به چشم میخورند. به گفته ایوانز از دید «ولادیمیر سولوویف» فیلسوف «یک حکومت دینی جهانی» تحت فرمانروایی تزار روسیه برای تسریع در «گذر طولانی و دشوار بشر از حیوان -انسان به خدا – انسان» ضروری است. پس از این مرحله پیروان این ایمان به موجودات روحانی جاودانه تبدیل خواهند شد و تنها مسیح تاکنون به این مرحله دست یافته است و تمام بشریت به زودی از او پیروی خواهد کرد. علیرغم آن که سولوویوف معتقد بود که این تکامل را میتوان با جادو پیش برد فدوروف شخصا از ابزارهای علمی دفاع میکرد. با این وجود، هر دو در نهایت «موافق بودند که بشریت توسط تئوکراسی (دین سالاری) روسیه نجات خواهد یافت».
«دنیس سلطان حالیف» از دانشگاه تارتو پیوند دو سولوویوف را بررسی کرده و تبار روشنی را از کیهان گرایی روسی در هر دو شکل عرفانی و علمی آن کشف کرده است. یک خط مستقیم از کیهان گرایی حاکم در دهه نخست اتحاد جماهیر شوروی تا نیهیلیسم و پرتوهای هستهای که امروزه در زمان پوتین به نمایش گذاشته میشود وجود دارد. اعتقاد به رستاخیز و زندگی جاودانه در این بستر نکتهای کلیدی است.
با این وجود، کیهان گرایی تنها میتواند در نسخه ارتدوکس روسی مسیحیت ظهور کند که فرمول اصلی آن این است که «خدا انسان شد تا انسان خدا شود». این است که کیهانها ظهور مسیح خدا - انسان را تفسیر میکنند: به عنوان الگویی برای آن چه همه بشریت باید دنبال کند. همان طور که جنون ایدئولوژیک را در روسیه مشاهده میکنیم باید به ریشههای آن در ارتدکس روسی توجه کنیم. اکنون بسیاری در غرب آن سنت را پادزهری برای انحطاط لیبرالی میدانند که ظاهرا پروتستانیسم غربی به راه انداخته است. به شیوهای معیوب و گمراه کننده حق با آنان است: مرگ تمام مشکلات را حل میکند.
انتهای پیام/.