2فوریت،حمیدرضا قربانی:ایران، سرزمینی غنی از تاریخ و فرهنگ، با مجموعهای از سنتهای موسیقی نواحی است که نشاندهنده غنای جغرافیایی و فرهنگی کشور است. اعماق این سنتها را در یک پروژهش، بررسی و بسیاری از صداها را کشف کردم که مناطق مختلف را در برمیگیرد و هر کدام شکل و اهمیت منحصر به فرد خود را دارند.
موسیقی نواحی ایران منعکسکننده تنوع فرهنگی غنی این کشور است که مناطق مختلف و سنتهای زبانی را در برمیگیرد. تحقیقاتم شامل آذربایجان، شمال ایران (تالش، گیلان، مازندران، ترکمن صحرا)، کردستان، خراسان، منطقه زاگرس (لرستان، بختیاری، قشقایی)، جنوب ایران (خوزستان، بوشهر، هرمزگان) و بلوچستان و موسیقی زرتشتی از ایران مرکزی بود. این میراث موسیقایی متنوع شامل زبانهایی از خانواده ترکی (آذری، قشقایی، ترکمنی)، زبانهای ایرانی (لری، کردی، تالشی، گیلکی، مازنی، بلوچی)، خانواده سامی (عربی) و گویشهای محلی مانند بختیاری و بوشهری (بندری) است. این تنوعهای منطقهای و زبانی به غنا و پیچیدگی موسیقی نواحی ایران کمک کرده و آن را به منطقهای حیاتی برای حفظ و مطالعه تبدیل میکند. کارکردهای مختلف ترانههای محلی در ایران پراهمیت و متفاوت است.
موسیقی نواحی ایران کارکردهای مختلفی دارد و نشاندهنده بافت فرهنگی و اجتماعی کشور است. این کارکردها شامل موسیقی آیینی است که به اجتماعات انسانی انرژی میبخشد. نوحهسرایی که بیانگر غم و اندوه است. موسیقی آیینی، از مراسم مذهبی و فرهنگی جداییناپذیر است. موسیقیِ درمانی مانند زار برای شفا استفاده میشود، در حالی که موسیقی صوفیانه تجربیات معنوی را تسهیل میکند.
ترانههای حماسی و داستانسرایی، روایتهای تاریخی و فرهنگی را حفظ میکنند و کارآواها، کار جمعی را هماهنگ میکنند. علاوه بر این، موسیقی تشریفاتی همراه با رویدادهایی مانند مراسم عروسی و دیگر نقاط عطف مهم زندگی، نقشهای چندوجهی موسیقی نواحی را در جامعه ایرانی برجسته میکنند.
موسیقی نواحی ایران در کنترپوان (رابطه دو یا چند سری نت که با هم نواخته میشوند و از نظر هارمونی با همدیگر هماهنگ هستند) و تئوری موسیقی سنتی ایرانی نقش اساسی داشته است. بسیاری از این سنتهای عامیانه ارتباط نزدیکی با دستگاه (دسته به معنای دست و گاه به معنای مکان خاص) دارند که درک هنرمند را از ساختارهای مُدال و ظرفیت آنها برای توسعه چندصدایی غنی میکند. با این حال، برخی سنتهای عامیانه از دستگاه جدا شده و ویژگیهای مُدال منحصر به فرد و الگوهای ریتمیک را ارائه میدهند که الهامبخش روشهای نوآورانه آهنگسازی است.
تنوع مُد و پیچیدگیهای ریتمیک این ترانههای فولکلور، همراه با تنوع استادانه آنها، ضمن ارائه منبع عمیقی از الهام، اجازه میدهند عناصر اصیل ایرانی را در ساختههای معاصر خود بگنجانیم و بیانهای موسیقی سنتی و مدرن را با هم پیوند بزنیم. درگیر شدن عمیق با موسیقی نواحی ایران علاوه بر ارتقای مهارتهای پژوهشی، افقهای فرهنگی را گسترش میدهد. این ویژگی، هنرمند را برای ماهیت مشارکتی انتشارات دانشگاهی آماده میکند. براساس تحقیقاتم بینش عمیقی در مورد سنتهای عامیانه نادیده گرفته شده در گوشههای دورافتاده ایران به دست آوردهام و درک عمیقتری از میراث موسیقی کشور و اهمیت اجتماعی-فرهنگی آن دریافتم.
انجام تحقیقات در مورد موسیقی نواحی ایران، ارتباطات و چالشهای بینرشتهای قابل توجهی را آشکار کرده است. موسیقیشناسی قومی، جامعهشناسی، روانشناسی، موسیقی درمانی و تاریخ در این زمینه خودنمایی میکنند و زمینههای فرهنگی و اجتماعی غنی موسیقی را برجسته میکنند. با وجود این، یک چالش بزرگ کمبود منابع است، به ویژه آثار دانشگاهی و تحلیلهای تخصصی موسیقی محلی که بسیاری از آنها در خطر هستند و باید سریع حفظ شوند. این اقدام نیازمند کار میدانی گسترده و جمعآوری دادههای اولیه است که در عین غنیسازی، میتواند زمانبر و پیچیده باشد.
با وجود این موانع، ماهیت میان رشتهای این پژوهش، درک جامعی از سنتهای عامیانه ایرانی و دلالتهای گستردهتر آن ارائه میدهد. از طریق این پژوهش مستقل، توانستم از دانش خود در مورد موسیقی ایرانی برای کشف و مطالعه صداهای مناطق و ضبط منابع بهره ببرم و بینشهای کلیدی ارائه کنم که ضمن کمک به مرکز مطالعات موسیقی آسیایی، زمینهای برای تحقیقات آینده در زمینه اجرای گروه و آهنگسازی معاصر فراهم میکند. بسیاری از این سنتهای عامیانه با خطر فراموشی روبرو است و حفظ آنها توجه بیشتری را میطلبد. براساس این تحقیق، در پیشبرد گفتمان علمی و کمک به حفظ سنتهای متنوع موسیقی ایران خوشبین هستم. چنین تحقیقاتی برای اطمینان از ماندگاری این عبارات فرهنگی منحصر به فرد برای نسلهای آینده حیاتی است.