به گزارش پایگاه خبری تحلیلی
۲ فوریت، "ایهود باراک" نخست وزیر و وزیر جنگ سابق اسرائیل به تازگی در مقالهای برای نشریه "فارین افرز"، به صراحت به این مساله اشاره میکند که نتانیاهو در جریان جنگ غزه با یک سقوط آزاد رو به رو شده است. استدلال محوری این است که از هر جنبه که به نوع کنشگری بنیامین نتانیاهو بنگریم، وی اسرائیل را به عقب رانده و موجب پیشرفتی برای این رژیم نشده است.
قریب به پنج ماه اخیر طیفها و جریانها و چهرههای مختلف سیاسی در اراضی اشغالی هریک به نحوی جدی به نتانیاهو تاخته اند و او را مسوول وضعیت بحرانی اسرائیل ارزیابی و توصیف کرده اند. با این همه، نتانیاهو در برابر تمامی فشارها مقاومت کرده و همچنان شعارهای حداکثری را در جنگ غزه سر میدهد و تاکید دارد که حمله اسرائیل به نوار غزه تا زمانی که حماس نابود نشود و اسرای اسرائیلی آزاد نشوند و سازوکارهای حکمرانی مد نظر اسرائیل در نوار غزه حاکم نشود، پایان نخواهد گرفت.
با این همه، حداقل به ۴ دلیل عمده و محوری، عملیات هفتم اکتبر و سیر تحولات مرتبط با جنگ غزه، از سقوط آزاد نتانیاهو خبر میدهند.
۱. نتانیاهو و بحران مدیریت افکار عمومی در اراضی اشغالی
پیش از جنگ غزه، ماهیت بحرانی ائتلاف نتانیاهو با احزاب راست افراطی اسرائیلی سبب شده بود تا بسیاری به این نکته اشاره داشته باشند که نتانیاهو سعی دارد یک بحران بزرگ ایجاد کند تا شاید بتواند از بحرانهایی که به آنها دچار است فرار کند. با این حال، شوک عملیات هفتم اکتبر و متعاقبا آغاز جنگ غزه، یک شوک کنترلنشده به نتانیاهو بود که وی را با سقوط آزاد در عرصه سیاسی اسرائیل مواجه کرد.
بر اساس جدیدترین نظرسنجیهای انجام شده در اراضی اشغالی، در وضعیت کنونی از هر پنج اسرائیلی، ۴ نفر معتقدند که نتانیاهو مسوول وضعیت وخیم فعلی اسرائیل است و از هر چهار نفر نیز سه نفر بر این باور هستند که نتانیاهو باید سریعا استعفا دهد.
برخی نظرسنجیها حاکی از این هستند که قریب به ۸۰ درصد از ساکنان فلسطین اشغالی به صراحت تاکید میکنند که نتانیاهو باید از قدرت کنار رود و یک نخست وزیر جدید قدرت را به دست بگیرد. این طیفها بر این باورند که نباید اجازه داد انتخابات سراسری اسرائیل در موعد قانونی که همان سال ۲۰۲۶ است برگزار شود. بلکه برعکس بایستی زمینه برای برگزاری انتخابات زودهنگام در اراضی اشغالی فراهم شود.
در این بحبوحه، قریب به ۵۰ درصد از ساکنان فلسطین اشغالی نیز به صراحت اعلام کرده اند که نتانیاهو جنگ غزه را در راستای منافع شخصی خود به پیش میبرد. مسائلی از این دست به عینه نشان میدهند که وضعیت سیاسی نتانیاهو پس از آغاز جنگ غزه از بد به بدتر تغییر کرده و او را با چالشهای به مراتب جدی تری مواجه ساخته است.
۲. بحران عدم تعریفِ چشم انداز
یکی از نقدهای جدی که جریانهای منتقد نتانیاهو و به ویژه چهرههای سیاسی و نظامی رژیم اسرائیل مطرح میکنند این است که نخست وزیر اسرائیل از همان نخستین روزهای آغاز جنگ غزه هیچ چشم انداز مشخصی را با محوریت جنگ غزه تعریف نکرده است. اینکه وی در ادامه نیز این مساله را به تاخیر انداخته، عملا اسرائیل را وارد یک اتاق تاریک کرده که خود هم نمیداند در پایان ماجرا قرار است به چه دستاوردهایی برسد. نشریات مطرح اسرائیل نظیر هارتض و یدیعوت آحارونوت نیز در گزارشهای مختلفی این نقیصه را مورد اشاره قرار داده اند و مقصر اصلی این وضعیت را هم نتانیاهو معرفی کرده اند.
همین موضوع، سبب شده تا نتانیاهو عملا اراضی اشغالی را وارد شرایط فوق العاده کند که هیچ مشخص نیست قرار است چه زمانی خاتمه یابد. منتقدان وی بر این باورند که او به صورت عامدانه چنین میکند و جدا از اینکه سعی میکند فرسایشی شدن جنگ غزه را با هدف حراست از موقعیت سیاسی خود در دستورکار داشته باشد در عین حال، تحت فشار افراطیون متحد خود در قدرت نیز قرار دارد.
افراد و گروههایی که سعی دارند به هر نحو ممکن مردم نوار غزه را از این نقطه بیرون کنند و طرح و برنامههای خاص خود را در رابطه با این منطقه اجرایی و عملیاتی کنند. موضوعاتی که همه و همه، برای ساکنان فلسطیناشغالی بحران زا بوده اند و نوعی ابهام را برای آنها در نگاهشان به آینده ایجاد کرده اند.
۳. نتانیاهو و مدیریت منفی روابط اسرائیل با آمریکا
بنیامین نتانیاهو در بحبوحه جنگ غزه تا حد زیادی روابط اسرائیل با آمریکا به عنوان اصلیترین متحد بین المللی را نیز چند پله به عقب رانده است. بر کسی پوشیده نیست که اسرائیل بدون کمکهای آمریکا در ابعاد مختلف توان ادامه حیات را ندارد. با این حال در روزهای اخیر و به طور خاص با توجه به تاکیدات فراوان دولت بایدن به این مساله که رژیم اسرائیل باید ایده تشکیل دولت مستقل فلسطینی را بپذیرد، نتانیاهو تقابل صریح با این ایده را در پیش گرفته و کابینه اسرائیل مصوبه عدم شناسایی یک جانبه دولت فلسطینی را به تصویب رسانده است.
این موضوع به تصویب پارلمان اسرائیل نیز رسیده است. با این همه، نتانیاهو به نقطهای رسیده که دیگر توان بازی دوگانه و تبلیغاتی با آمریکاییها را هم ندارد. او همان کسی که در طی بیش از ۱۶ سال حضور خود در قدرت، همواره به صورت اعلامی از ایده تشکیل کشور مستقل فلسطینی حمایت کرده با این حال در عرصه میدانی و عملی هیچ اقدامی را برای محقق کردن این ایده انجام نداده است.
در شرایط فعلی، وی دیگر نمیتواند این بازی را ادامه دهد. در عین حال اگر به ایده مذکور تن دهد نیز این به معنای فروپاشی ائتلافی است که دولتش بر آن استوار است. تندروهای متحد نتانیاهو به هیچ عنوان تشکیل یک کشور مستقل فلسطینی را قبول ندارند و حتی ملت فلسطین را نیز به رسمیت نمیشناسند. در این وضعیت، نتانیاهو همراهی با متحدانش را به مثابه گزینه منطقی تری یافته و سعی دارد، در بحبوحه این همراهی، راه گریزی برای خود پیدا کند تا شاید بتواند روند بحرانها علیه خودش را معکوس سازد.
۴. نتانیاهو و چالش مخالفان داخلی
در نهایت باید گفت که جریانها و طیفهای سیاسی و اقتصادی در اراضی اشغالی وجود دارند که در جنگ غزه، نتانیاهو را آماج حملات خود کرده اند و سعی دارند به هر نحو ممکن او را به دلیل بی کفایتی هایش از قدرت به زیر بکشند. لیبرالها و همچنین تجار و فعالان اقتصادیِ اسرائیلی از جمله این جریانها هستند و البته که به تازگی طیفها و جریانهای دیگری نیز به این جرگه پیوسته اند.
به طور خاص، افرادی نظیر بنی گانتس و گادی آیزنکوت، از ژنرالهای سابق ارتش اسرائیل که اکنون عضو کابینه جنگی اسرائیل نیز هستند، در مدت اخیر موضع گیریهای صریحی را علیه نتانیاهو مطرح کرده اند. در این راستا، حتی این گزاره مطرح میشود که یائیر لاپید رهبر جریان اپوزیسیون داخلی در اراضی اشغالی میتواند به همراهِ دو نفرِ مذکور، زمینه را برای سقوط دولت نتانیاهو و زمینه سازی برای تشکیل یک دولت جدید فراهم سازد.
موضوع و دستورکاری که با توجه به اوج گیری قابل توجه انتقادات از دولت نتانیاهو در سطح نخبگان و افکار عمومی، از زمینههای مساعدی جهت عملیاتی شدن برخوردار است. مسالهای که در کلیت خود میتواند نقطه پایانی بر سقوط آزاد نتانیاهو در بحبوحه جنگ غزه و مواجهه اسرائیل با سیل قابل توجهی از بحرانها باشد.
انتهای پیام/.