به گزارش پایگاه خبری تحلیلی
۲ فوریت، اغتشاشات اخیر اگرچه به بهانهی درگذشت مهسا امینی آغاز شد، اما در ادامه نشانههای یک عملیات گستردهی خارجی برای «تغییر رژیم» در ایران را پیدا کرد. حمایتهای علنی دولتهای غربی از اغتشاشگران و اعتراف مقامات آمریکایی به تسلیح آشوبگران توسط عوامل برونمرزی نشان میدهد اغتشاشات خیابانی و عملیاتهای تروریستی طی ماههای گذشته صرفاً با هدف ناامنسازی کشور نبوده، بلکه کارزاری هماهنگشده و سازماندهیشده با هدف سرنگونی نظام جمهوری اسلامی بوده است.
نشریهی «بلکلیستدنیوز» اخیراً به تناسب خیزشهای عمومی و شورشهای مسلحانهی اوایل دههی ۲۰۱۰ در بخش بزرگی از جهان عرب، که به «بهار عربی» مشهور شدند، نام «بهار فارسی» (یا «بهار ایرانی») را روی اغتشاشات اخیر در ایران گذاشته و طی گزارشی تحت عنوان ««بهار فارسی»: اجرای نمایشنامهی لیبی و سوریه اکنون در ایران» توضیح میدهد که چگونه کارزار تغییر رژیم اخیر در ایران نشانههای دخالت سیآیای و امآی۶ را دارد و به نوعی یادآور کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ در ایران است. آنچه در ادامه میخوانید، ترجمهی گزارش بلکلیستدنیوز است.
جان بولتون، ایرانستیر بدنام و مشاور امنیت ملی سابق آمریکا، اخیراً اعترافی کرد که البته جای تعجب ندارد؛ بولتون گفت سلاح دارد در اختیار افرادی قرار میگیرد که در حال اجرای جدیدترین کارزار برای تغییر رژیم در تهران هستند. از ۱۶ سپتامبر، یعنی کمتر از ۲۴ ساعت پس از پیوستن ایران به «سازمان همکاری شانگهای» (اتحادی که هدفش توسعهی سیاسی، اقتصادی و نظامی روابط در منطقهی اوراسیاست)، اعتراضاتی که ابتدا در واکنش به مرگ مهسا امینی (دختر ۲۲ سالهای که به طور ناگهانی پس از مواجهه با یک پلیس زن در تهران فوت کرد) آغاز شده بود، بهسرعت به شورشهای خشونتآمیزی تبدیل شد که خیلی سریع تمام جمهوری اسلامی را فراگرفتند.
واقعیت این است که سرنگونی خشونتآمیز حکومت در ایران [توسط غربیها] سابقهی تاریخی نیز دارد. امآی۶ و سیآیای سال ۱۹۵۳ [۱۳۳۲ شمسی] عملیات «آژاکس» را سازماندهی کردند که موجب سرنگونی محمد مصدق، نخستوزیر وقت ایران، شد که تصمیم گرفته بود ذخایر عظیم نفتی این کشور را ملی کند. [محمدرضا] شاه پهلوی، جانشین مصدق که مورد حمایت غرب بود، خودش در انقلاب اسلامی سال ۱۹۷۹ سرنگون شد؛ انقلابی که آیتالله خمینیِ ضدآمریکایی و ضدصهیونیست را به قدرت رساند؛ و جمهوری اسلامی از آن زمان تا کنون دشمن سرسخت غرب باقی مانده است.
با این وجود، اعتراف بولتون مبنی بر اینکه سلاح در اختیار «اپوزیسیون ایران» قرار میگیرد، سابقهی تاریخی بسیار نزدیکتری دارد: ماه فوریهی سال ۲۰۱۱، اعتراضات در لیبی نیز که با هدف اصلاحات دولتی آغاز شده بودند، بهسرعت تبدیل به شورش خشونتآمیز شدند و طولی نکشید که تمام این کشور آفریقایی را فراگرفتند. تروریستها به لطف تسلیحاتی که سیآیای و امآی۶ در اختیارشان گذاشته بودند، و تحت پوشش منطقهی پرواز ممنوعی که ناتو تحمیل کرده بود، در عرض هشت ماه کشور را تسخیر کردند. معمر قذافی، رهبر لیبی، نیز که برنامهاش برای ایجاد ارزی موسوم به «دینار طلا» جرقهی عملیات تغییر رژیم را زده بود، ماه اکتبر همان سال در یکی از خیابانهای شهر سِرت «اعدام خیابانی» شد؛ و کشورش که زمانی پررونق [و ثروتمندترین کشور آفریقایی] بود، تبدیل به یک جنگل بیقانون تبدیل شد.
ماه مارس سال ۲۰۱۱ نیز عملیات تغییر رژیم مشابهی در سوریه آغاز شد؛ وقتی تروریستهای مسلحشده توسط آمریکا، انگلیس، اسرائیل، و عربستان کنترل بخشهای وسیعی از جمهوری عربی سوریه را به دست گرفتند. دلیل این عملیات، امتناع بشار اسد در سال ۲۰۰۹ از موافقت با ساخت یک خطلوله توسط قطر، متحد آمریکا، در کشورش بود، چراکه احداث چنین خطلولهای ممکن بود روابط اسد با متحد کلیدیاش روسیه را به خطر بیندازد.
این در حالی است که سوریه، بر خلاف لیبی، توانسته است طی ۱۱ سال گذشته در برابر این کارزار تغییر رژیم مقاومت کند؛ و اسد تا امروز همچنان در قدرت باقی مانده است. صدالبته مداخلهی ایران در ماه ژوئن سال ۲۰۱۳ به این امر کمک بزرگی کرد. دمشق و تهران [در مواجهه با تهدیدهای نظامی دولت جورج بوش پسر پس از حوادث ۱۱ سپتامبر] با یکدیگر توافق دفاع مشترک امضا کرده بودند، و حملات هوایی روسیه نیز، که از ماه سپتامبر سال ۲۰۱۵ و به درخواست دمشق آغاز شده بود، موجب شد «ارتش عربی سوریه» بتواند مناطقی که تحت کنترل تروریستها قرار گرفته بود، از جمله شهر کلیدی حلب، را باز پس بگیرد.
همینجاست که، با توجه به شباهتها میان اتفاقات لیبی و سوریه و آنچه هماکنون در ایران در حال وقوع است، احتمالات شوم مطرح میشود. اگر ناآرامیهای کنونی در نهایت به جنگ نیابتی علیه ایران تبدیل شود، لابی تغییر رژیم بدون شک به سمت درخواست برای «مداخلهی بشردوستانه» به سبک لیبی علیه جمهوری اسلامی حرکت خواهد کرد. البته از آنجایی که ایران یکی از پیشرفتهترین سامانههای پدافند هوایی در خاورمیانه را در اختیار دارد، هرگونه تلاش برای بستن آسمان این کشور بدون شک منجر به استفادهی این کشور از قابلیتهای موشکیاش علیه متحدان منطقهای واشینگتن، مانند اسرائیل و عربستان، خواهد شد و جنگ نیابتی را به یک جنگ بزرگ منطقهای تبدیل میکند.
در حقیقت، ایران توانمندیهای خود در این زمینه را پیشاپیش، ماه ژانویهی سال ۲۰۲۰، در حملهی موشکی تلافیجویانهی علیه پایگاه هوایی عینالاسد، محل استقرار نیروهای آمریکایی در عراق، در واکنش به ترور قاسم سلیمانی، فرماندهی نیروی قدس سپاه پاسداران توسط یک پهپاد آمریکایی، اثبات کرده است. با این حال، سناریوی یک درگیری بزرگ منطقهای ممکن است حتی منجر به تصمیم برخی از متحدان ایران برای ورود به جنگ شود. ماه مارس سال ۲۰۲۱، ایران و چینِ مسلح به سلاح هستهای، قرارداد همکاری ۲۵ سالهای به منظور گسترش روابط در زمینهی توسعهی زیرساختهای انرژی امضا کردند.
پس از مداخلهی روسیه در اوکراین، تهران و مسکو نیز روابط خود را تقویت کردند، از جمله طی سفر ماه جولای ولادیمیر پوتین به پایتخت ایران. احتمال اینکه در صورت اقدام نظامی غرب علیه ایران، پکن یا مسکو تصمیم به مداخله بگیرند، بسیار زیاد است؛ و بنابراین اینکه ناآرامیهای فعلی در ایران هرچه سریعتر فروکش کند، نهتنها به نفع این کشور، بلکه به نفع کل جهان است.
انتهای پیام/.